عاشقانه 🪄
من معشوقه مردی بودم
که با دست های خیالش
موهایم را میبافت
و مثل جواهری گرانبهــــــا
مرا زیر پوستش پنهان میکرد.
من در خیالش می نشستم
و بوسه هایش را آن قدر ورق میزدم
که به فصــــل آغوشش برسم ...
که با دست های خیالش
موهایم را میبافت
و مثل جواهری گرانبهــــــا
مرا زیر پوستش پنهان میکرد.
من در خیالش می نشستم
و بوسه هایش را آن قدر ورق میزدم
که به فصــــل آغوشش برسم ...
- ۱.۲k
- ۲۰ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط